Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-06@07:15:51 GMT

قرار حیرت آور!

تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۷۰۵۴۱

باورم نمی شد نامزدم بعد از حدود 6 سال که از برگزاری مراسم عقدکنان می گذرد با من در پارک ملت قرار گذاشته بود اما با آن که از او احساس تنفر هم داشتم، تصور می کردم  دلش برایم تنگ شده است به همین خاطر سر قرار رفتم. در همین هنگام بود که دو جوان موتورسوار به سوی ما آمدند و....

به گزارش خراسان، دختر 22 ساله که مدعی بود برای رهایی از مشکلات زندگی فقط به طلاق می اندیشد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: از روزی که به خاطر دارم مدام در خانه ما جنگ و دعوا بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدرم به شدت مادرم را کتک می زد و من هیچ خاطره خوبی از دوران کودکی ندارم. اما وقتی به 15 سالگی رسیدم در مسیر مدرسه به پسر جوانی دل بستم که مسیر زندگی ام تغییر کرد.

«وحید» حدود 20 سال داشت و بیکار بود اما من شیفته نگاه های محبت آمیزش شدم و تنها برای دیدار با او به مدرسه می رفتم. هیچ علاقه ای به تحصیل نداشتم ولی با شور و ذوق کتاب هایم را درون کیف می ریختم تا زودتر در مسیر مدرسه او را ببینم. زنگ های آخر هم نمی فهمیدم چگونه خودم را به خیابان اطراف مدرسه ام می رساندم. خلاصه وقتی مقطع راهنمایی را به پایان رساندم، روزی مادرم از خواستگاری پسر خاله ام سخن گفت که قرار بود به منزل ما بیایند! با آن که من به هیچ وجه او را دوست نداشتم  ولی مادرم اصرار کرد که فقط برای رودربایستی با خواهرش نمی تواند پاسخ «نه» بدهد! وگرنه او هم تمایلی به ازدواج من و «مازیار» نداشت.

بالاخره مراسم خواستگاری انجام شد اما روز بعد نظر پدر و مادرم کاملا تغییرکرد و حالا اصرار به ازدواج من با پسر خاله ام داشتند. در این شرایط به «وحید» گفتم که اگر مرا دوست دارد او هم باید به خواستگاری ام بیاید! ولی او به بهانه های مختلف مرا در میان شک و تردید باقی می گذاشت. از سویی خودش را علاقه مند به ازدواج با من نشان می داد و از سوی دیگر مدعی بود که شرایط ازدواج برایش فراهم نیست!

من هم که اوضاع را این گونه دیدم به خواستگاری «مازیار» پاسخ مثبت دادم و با وجود این که هیچ علاقه ای به او نداشتم پای سفره عقد نشستم تا آبروی خانوادگی ما حفظ شود! در 2 ماه اول نامزدی مشکلی با یکدیگر نداشتیم و من تازه فهمیدم که آن عشق های خیابانی فرجامی جز بدبختی و تباهی نخواهد داشت و به این خاطر که توانسته بودم از «وحید» جدا شوم، خیلی خوشحال بودم اما تمایلی هم به «مازیار» نداشتم به همین دلیل خیلی با بی میلی و سرد به تماس های تلفنی اش پاسخ می دادم به طوری که هر دو نفرمان کلافه شده بودیم.

خانواده من در خیالات خود بساط عروسی را آماده می کردند اما «مازیار» همچنان درگیر امور شخصی خودش بود و گاهی پیامکی برایم ارسال می کرد و من هم با یک یا دو کلمه پاسخش را می دادم. از سوی دیگر کسی را برای درددل هایم نداشتم.

هردو خواهر و برادرم کوچک تر از من بودند و باید به درس و مدرسه خودشان می رسیدند. پدر و مادرم نیز درگیر امور و مشکلات خودشان بودند. حدود6سال به همین صورت سپری شد و من حالا دختری22ساله بودم که روزی «مازیار» پیام داد در پارک ملت یکدیگر را ملاقات کنیم! خیلی تعجب کرده بودم که چگونه نامزدم دلش برای دیدار با من تنگ شده است.

به همین خاطر و درکمال ناباوری به محل قرار رفتم اما هنوز دقایقی بیشتر از حضورم در آن جا نمی گذشت که 2 موتورسوار جوان به سوی ما آمدند و «مازیار» از داخل جیبش مواد مخدر بسته بندی شده را بیرون کشید و به آن ها داد. حیرت زده و مبهوت نگاهش می کردم که گفت: از تو خواستم به این جا بیایی تا ماموران به من مشکوک نشوند! حالا هم از او متنفرم و فقط می خواهم با «طلاق» به فکر آینده ام باشم؛ اما ای کاش ...

با توجه به ابعاد مختلف این ماجرای تاسف بار ، بررسی های قانونی و اقدامات روان شناختی در این باره با صدور دستوری ویژه از سوی سروان پاکدل (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: تابناک

کلیدواژه: فساد چای دبش قاسم سلیمانی افزایش قیمت اینترنت همراه حمله تروریستی کرمان قرار حیرت عقد فساد چای دبش قاسم سلیمانی افزایش قیمت اینترنت همراه حمله تروریستی کرمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۰۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد

دختری که در یک جدال خانوادگی مادرش را به قتل رسانده بود با جلب رضایت اولیای دم به ۱۰ سال حبس محکوم شد.

به گزارش مشرق، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.

پس از آن مأموران به محل حادثه که خانه‌ای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ ساله‌ای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.

نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا می‌کردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحث‌مان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون می‌آید دست‌هایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانی‌تر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. می‌خواستم قرص‌هایش را بخرم اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتش‌نشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشته‌اند.

در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.»با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.

با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی می‌کردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایه‌مان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر می‌شد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه دایی‌ام در شهرستان رفتم. نمی‌خواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیری‌های ما شروع شد.

من در این سال‌ها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم

در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.

بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست می‌کنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • تشکیل حیرت‌انگیز یک دریاچه در کویر اصفهان + فیلم
  • اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد
  • تصاویری حیرت‌انگیز از فرود جنگنده اف ۳۵ بر روی برج العرب + فیلم
  • تصاویر حیرت‌انگیز از شدت طوفان و باران امروز در اهواز
  • گریلیش: هنوز از حرف‌های گواردیولا حیرت می‌کنم
  • ببینید | تصاویر حیرت‌انگیز از طوفان و باران شدید در اهواز
  • تصاویر حیرت‌انگیز از بارش شدید باران و سیلاب در استان مرکزی + ویدئو